شعر در مورد اسم کیان
شعر در مورد کیان,شعر در مورد کیانا,شعر درباره کیانا,شعر درباره کیان,شعری در مورد کیانا,شعر در مورد اسم کیان,شعر در مورد اسم کیانا,شعری درمورد کیان,شعر درباره اسم کیانا,شعر درمورد نام کیانا,شعر کیان,شعر کیانا,شعر کیانا وحدتی,شعر کیان شاهنامه,شعر کیانوش خانمحمدی,شعر کیانوش سفری,شعر کیانی,شعر محمود کیانوش,شعر درباره کیانا,شعر درباره کیان,شعر برای کیانا,شعر با کیانا,شعر در مورد کیانا,شعر برای اسم کیانا,شعر درباره اسم کیانا,شعر با اسم کیانا,شعر درمورد نام کیانا,کیانوش خان محمدی اشعار,شعر قطار کیانوش خانمحمدی,اشعار کیانوش سفری,شعر های کیانوش سفری,شعر کیانی,شعر تاج کیانی,شعر علیرضا کیانی,مرتضی کیانی شعر,شعر کورش کیانی,شعر وحید کیانی,شعر رضا کیانی,شعر علی کیانی,شعر میثم کیانی,اشعار محمود کیانوش,اشعار محمود کیانوش شاعر,شعر کودکانه محمود کیانوش,شعر دریا محمود کیانوش,شعر کودک محمود کیانوش,بهترین شعر محمود کیانوش,محمود کیانوش شعر زبان کودکی انسان,شعر مادر محمود کیانوش,شعر احوالپرسی محمود کیانوش,شعر در مورد کیان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم کیان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
امروز ببینی که کیان را یله کردی
امروز ببینی که کیان را بگزیدی
شعر در مورد کیان
دیده غماز بدوزد فلک
تا که گواهی ندهد بر کیان
شعر در مورد کیانا
او را چو در نبرد برانگیزد
ناوردگاه چرخ کیان باشد
شعر درباره کیانا
قدم خسروی نهاد به فخر
بر سپهر کیان ملک مسعود
شعر درباره کیان
کیان بودند و این لحظه کجایند
سراسر غرق دریای فنایند
شعری در مورد کیانا
ماهتابی است بر درفش کیان
آفتابش چه تیروچه بهمن
شعر در مورد اسم کیان
ناوک گردون که آید از همه نظاره کن
کز کیان بگذشت تا نیز از کیان خواهد گذشت
شعر در مورد اسم کیانا
پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی
زانکه لعلیست که صد تاج کیان می ارزد
شعری درمورد کیان
وارث سلطنت ملک کیان، شاه اویس
شاه دین پرور دشمن شکن دوست نواز
شعر درباره اسم کیانا
تو وارثی کیان را، چون در قرون ماضی
داراب را سکندر، جمشید را فریدون
شعر درمورد نام کیانا
طاووس کند جلوه چو از دور به بیند
بر فرق سر هدهد، آن تاج کیان را
شعر کیان
بنگر و امروز بین کزآن کیانست
ملک که دی و پریر از آن کیان بود
شعر کیانا
سیمین بران بسته میان می کرده در جام کیان
پسته گشاده ساقیان وز پسته شکر ریخته
شعر کیان شاهنامه
ملک پیوسته با چرخ برین انباز اورنگش
کیان همواره با مهر فلک همراز گرزینش
شعر کیانوش خانمحمدی
ولی ز کید حسودان ز بس ملولستم
بدان رسیده که نفرین کنم به چرخ کیان
شعر کیانوش سفری
هر کس ز کردگار سزاوار پایه ییست
او را ز حق مقام به تخت کیان سزید
شعر کیانی
جشنی خجسته کردی و این تهنیت تو را
خورشید نورگستر و چرخ کیان کند
شعر محمود کیانوش
ناچار امید کج رود چون من
در گنبد کجرو کیان بندم
شعر درباره کیانا
ز روی گنبد خضرا نهان شده پروین
مه چهارده تابان شده ز چرخ کیان
شعر درباره کیان
ز راجه پیران و ز رایکان چه لشکر داشت
بر آن حصار برافراخته چو چرخ کیان
شعر برای کیانا
نه عجب گر شود گذرگه تو
از کمال و شرف سپهر کیان
شعر با کیانا
کمینه مایه از طبع اوست بحر محیط
کهینه پایه از قدر اوست چرخ کیان
شعر در مورد کیانا
اگر گوهرم چند خواهد گرفت
عیارم چو زر این سپهر کیان
شعر برای اسم کیانا
اگر بنامت یکی برون خرامد به جنگ
نام تو گرداندش باری چرخ کیان
شعر درباره اسم کیانا
گهی صفت کندم حالهای گردش چرخ
گهی بیان دهدم رازهای چرخ کیان
شعر با اسم کیانا
این گنبد کیان که بدینگونه بی گناه
بر کند و بر کشفت مرا بیخ و خانمان
شعر درمورد نام کیانا
حال دیگر شد ای شگفت آری
این چنین است حال چرخ کیان
کیانوش خان محمدی اشعار
نه چون دولت او جهان فراخ
نه چون رتبت او سپهر کیان
شعر قطار کیانوش خانمحمدی
نخواست ایزد گر خواستی چنان شدمی
که من ز رتبت بر گنبد کیان شدمی
اشعار کیانوش سفری
کو شاهد و کو شادی مفرش به کیان دادی
خشتست تو را بالین خاکست نهالینک
شعر های کیانوش سفری
بگویمت که از این ها کیان برون آیند
شنودم از تکشان بانگ ژغرغ خلخال
شعر کیانی
راضی شدی که بیش نجویی زیان ما
این از پی رضای کیان می کنی مکن
شعر تاج کیانی
گر کیان را به طالع فرخ
هفت خوان بود با دوازده رخ
شعر علیرضا کیانی
بر طلب کردن کلاه کیان
کینه را در گشاد و بست میان
مرتضی کیانی شعر
زند گشتاسبی به جز تو که خواند
زنده دار کیان به جز تو که ماند
شعر کورش کیانی
اولین دختر از نژاد کیان
بود لیکن پدر شده ز میان
شعر وحید کیانی
مجلس آراست شه به رسم کیان
بست بر بندگیش بخت میان
شعر رضا کیانی
شه روم رسم کیان تازه کرد
ز نوبت جهان را پرآوازه کرد
شعر علی کیانی
نشیننده بر بزمگاه کیان
منم تاج بر سر کمر بر میان
شعر میثم کیانی
کلاه کیان هم کیان را سزد
درین خز تن رومیان کی خزد
اشعار محمود کیانوش
شکوه کیان بیش باید نهاد
قدم در خور خویش باید نهاد
اشعار محمود کیانوش شاعر
چو دستی که بر ما درازی کنی
به تاج کیان دست یازی کنی
شعر کودکانه محمود کیانوش
درخت کیان را فرو ریخت بار
کفن دوخت بر درع اسفندیار
شعر دریا محمود کیانوش
در هفت گنجینه را باز کرد
برسم کیان خلعتی ساز کرد
به رسم کیان نیز پیمان گرفت
وفا در دل و مهر در جان گرفت
شعر کودک محمود کیانوش
به مردی کمر بر میان آورد
تفاخر به نسل کیان آورد
بهترین شعر محمود کیانوش
در آیین شاهان و رسم کیان
پیام آوران ایمنند از زیان
محمود کیانوش شعر زبان کودکی انسان
که جام جهان بین و تخت کیان
چگونست بی فر فرخ بیان
شعر مادر محمود کیانوش
چو در داد بیشی و پیشیت هست
سزد گر شوی بر کیان پیش دست
شعر احوالپرسی محمود کیانوش
همه تخت و پیرایه را سوختم
به تخت کیان تخته بردوختم
شعر در مورد کیان
گفته بودم چون بدنیا در شوم
برتر از ملک کیان خواهم گزید
شعر در مورد کیان
بعد از کیان به ملک سلیمان نداد کس
این ساز و این خزینه و این لشکر گران
شعر در مورد کیانا
از لفظ من گاه بیان، در مدحت ای شمع کیان
گنجی است از سمع الکیان، در سمع دانا ریخته
شعر درباره کیانا
از تواضع با من و با تو سخن گوید بطبع
وز بلندی همتی دارد بر از چرخ کیان
شعر درباره کیان
در هر چه اوفتاد بد و نیک و بیش و کم
او تا به داشت تاب سپهر کیان نداشت
شعری در مورد کیانا
آن کوه را که خاصه تو را جنگ جای بود
در پیش سجده کرد همی گنبد کیان
شعر در مورد اسم کیان
به حلم کوه متین و به رأی بدر منیر
به طبع بحر محیط و به قدر چرخ کیان
شعر در مورد اسم کیانا
اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم
ز بیضه سر کن و بنگر که ما کیان داریم
شعری درمورد کیان
خوان ساخته به رسم کیان اهل مکه را
رسم کیان ربیع دل مکیان شده
شعر درباره اسم کیانا
هرگز کس از کیان ره کعبه نرفته بود
تو رفته راه کعبه و فخر کیان شده
شعر درمورد نام کیانا
بودند کیان بهتر آفاق و نیایت
بهتر ز کیان بود و تو بهتر ز نیائی
شعر کیان
چشم و چراغی که از میان کیان رفت
نور کیان ظل کردگار بماناد
شعر کیانا
از چمن دولتی که باغ کیان راست
گر گل نو رفت نوبهار بماناد
شعر کیانا وحدتی
نگهدارد آزرم تخت کیان
به خونریزی اول نبندد میان
شعر کیان شاهنامه
همه ملک ایران بدست آورد
به تخت کیان برنشست آورد
شعر کیانوش خانمحمدی
بر شاه کیان گهر فشانم
کورا گهر و کیان ببینم
شعر کیانوش سفری
ای تاج کیان، کیالواشیر
در عالم کبریات جویم
شعر کیانی
وی کیان گوهری که کیوان را
مدد از کبریا فرستادی
شعر محمود کیانوش
گر تخت کیان زند به توران
جیحون به سر بنان شکافد
شعر درباره کیانا
گر سکندر زنده ماندی تاکنون
پیشش از تخت کیان برخاستی
شعر درباره کیان
نگهدارد آزرم تخت کیان
به خونریزی اول نبندد میان
شعر برای کیانا
نژاده منم دیگران زیردست
نژاد کیان را که یارد شکست
شعر با کیانا
دیدی از فتنه آن اسم کیان شد ز میان
بنگر از کینه این جسم کیان رفت ز کار