اشعار شهیار قنبری
اشعار شهیار قنبری ,شعر شهیار قنبری,شعر شهیار قنبری قدغن,شعر شهیار قنبری دریا,شعر شهیار قنبری جمعه,شعر شهیار قنبری بغلم کن,شعر شهیار قنبری,شعر کودکانه شهیار قنبری,شعر سیاسی شهیار قنبری,بهترین شعر شهیار قنبری,شعر دریا از شهیار قنبری,شعر دریا در من شهیار قنبری,شعر شهریار قنبری بغلم کن,شعر کامل بغلم کن شهیار قنبری,شعر شهیار قنبری,شعر شهیار قنبری دریا,شعر شهیار قنبری قدغن,شعر شهیار قنبری جمعه,شعر شهیار قنبری بغلم کن,شعر شهیار قنبری,شعر کودکانه شهیار قنبری,شعر سیاسی شهیار قنبری,بهترین شعر شهیار قنبری,شعر دریا از شهیار قنبری,شعر دریا در من شهیار قنبری,شعر شهریار قنبری بغلم کن,شعر کامل بغلم کن شهیار قنبری,شعر های شهیار قنبری,متن شعر شهیار قنبری,ترانه کودکانه شهیار قنبری,شعر کودکانه شهریار قنبری,متن ترانه کودکانه شهیار قنبری,اشعار سیاسی شهیار قنبری,شعر سیاسی شهریار قنبری,بهترین شعر شهریار قنبری,بهترین شعر های شهیار قنبری
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد شهیار قنبری برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
اولین بار اولین یار
اولین دل دل دیدار
اولین تب اولین شب
سرفه های خشک سیگار
اشعار شهیار قنبری
زنگ آخر زنگ غیبت
وقت خوب سینما بود
شعر شهیار قنبری
اولین بار اولین بار
آخرین فرصت ما بود
بهترین جای ترانه
بهترین جای صدا بود
شعر شهیار قنبری قدغن
اولین بار اولین یار
کشف طعم بوسه ی تو
مثل کشف یخ و آتش
کشف بی مرگی و ایثار
شعر شهیار قنبری دریا
کشف گستاخی آرش
اولین دروغ ساده
اولین شک بی اراده
وحشت سر رفتن از عشق
اشعار شهیار قنبری
گریه های سر نداده
اولین بار اولین یار
اولین نامه ی کوتاه
درشبی ساکت و سیاه
شعر شهیار قنبری بغلم کن
خطی از دلواپسی ها
از من و تو تاخود ماه
اولین بغض حسادت
کنج دنج شب عادت
شعر شهیار قنبری
بستری از درد و هذیان
تا ضیافت تا عیادت
اولین بار اولین بار
آخرین فرصت ما بود
شعر کودکانه شهیار قنبری
بهترین جای ترانه
بهترین جای صدا بود
اولین بار اولین یار
کشف طعم بوسه ی تو
مثل کشف یخ و آتش
اشعار شهیار قنبری
کشف بیمرگی و ایثار
کشف گستاخی آرش
اولین دروغ ساده
اولین شک بی اراده
بهترین شعر شهیار قنبری
وحشت سر رفتن از عشق
گریه های سر نداده
اولین بار اولین یار
اولین بار اولین بار
شعر دریا از شهیار قنبری
زمین ادامه دستی است
که به گندم می رسد
شعر دریا در من شهیار قنبری
زمین ادامه یک عشق است
که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد
شعر شهریار قنبری بغلم کن
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ
به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم
اشعار شهیار قنبری
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را
از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم
شعر شهیار قنبری
زمین ادامه یک شعر است
که عشق را ادامه شبنم می داند
و سرخ ترین شال را برای شانه های فقیرت می بافد
در سرخ باد سرود و سپیده
شعر شهیار قنبری دریا
زمین ادامه یک ریشه است
تا همیشه بیشه
شعر شهیار قنبری قدغن
زمین ادامه یک سفره است
که گرده نان را به گرده گرفته است.
صحرا به انفجار تر باران ایمان دارد
شعر شهیار قنبری جمعه
چشم بادامی من
زمین ادامه یک گنبد ستاره است
و دشمن ادامه شهرزاد هزار و یک شب خواب است
زمین اما …
به گندم میرسد
زمین… به سفره مردم میرسد
شعر شهیار قنبری بغلم کن
بوی گندم مال من
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من
هر چی میکارم مال تو
شعر شهیار قنبری
اهل طاعونی این قبیلهء مشرقیام
تویی این مسافر شیشهای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه
پوست تو از مخمل سرخ
اشعار شهیار قنبری
رختم از تاوله
تنپوش تو از پوست پلنگ
شعر سیاسی شهیار قنبری
بوی گندم مال من
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من
هر چی میکارم مال تو
بهترین شعر شهیار قنبری
تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش
من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب
تن من خاک منه ساقهء گندم تن تو
تن ما تشنه ترین تشنهء یک قطره آب
شعر دریا از شهیار قنبری
بوی گندم مال من، هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من، هرچی میکارم مال تو
شهر تو شهر فرنگ، آدماش ترمه قبا
شهر من شهر دعا، همه گنبداش طلا
شعر دریا در من شهیار قنبری
تن تو مثل تبر
تن من ریشهء سخت
طپش عکس یه قلب
مونده اما رو درخت
شعر شهریار قنبری بغلم کن
بوی گندم مال من
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من
هرچی میکارم مال تو
اشعار شهیار قنبری
نباید مرثیه گو باشم واسه خاک تنم
تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم
تن من دوست نداره
زخمی دست تو بشه
شعر های شهیار قنبری
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی نا خوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
متن شعر شهیار قنبری
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست
یادم هست … یادت نیست …
ترانه کودکانه شهیار قنبری
خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در بدر یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
اشعار شهیار قنبری
یادم هست…
یادت نیست …
عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
متن ترانه کودکانه شهیار قنبری
تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری بی دل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
یادم هست… یادت نیست…
اشعار سیاسی شهیار قنبری
اگه سبزم اگه جنگل
اگه ماهی اگه دریا
اگه اسمم همه جا هست
روی لب ها تو کتاب ها
شعر سیاسی شهریار قنبری
اگه رودم رود گنگ ام
مث بودا اگه پاک
اگه نوری به صلیب ام
اگه چنجی زیر خاک
بهترین شعر شهریار قنبری
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اشعار شهیار قنبری
اگه پاکم مث معبد
اگه عاشق مث هندو
مث بندر واسه قایق
واسه قایق مث پارو
اشعار شهیار قنبری
اگه عکس چهل ستون ام
اگه شهری بی حصار
واسه ارش تیر اخر
واسه جاده یه سوار
شعر شهیار قنبری
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتی ترین سنگ زمین ام
توی تابستون دست های تو برفم
شعر شهیار قنبری قدغن
اگه حرف های قشنگ هر کتاب ام
برای اسم تو چند تا دونه حرفم
اگه سیل ام پیش تو قد یه قطره
اگه کوه ام پیش قد یه سوزن
شعر شهیار قنبری دریا
اگه تن پوش بلند هر درخت ام
پیش تو اندازه ی دکمه ی پیرهن
اگه تلخی مث نفرین
اگه تندی مث رگبار
شعر شهیار قنبری جمعه
اگه زخمی زخم کهنه
بغض یک در رو به دیوار
اگه جام شوکرانی
تو عزیزی مث اب
شعر شهیار قنبری بغلم کن
اگه ترسی اگه وحشت
مث مردن توی خواب
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
شعر شهیار قنبری
رُستنی ها کم نیست، من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا رویِ زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست، من و تو کم گفتیم
مثلِ هذیانِ دمِ مرگ، از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم
شعر کودکانه شهیار قنبری
دیدنی ها کم نیست، من و تو کم دیدیم
بی سبب از پاییز، جایِ میلادِ اقاقی ها را پرسیدیم
چیدنی ها کم نیست، من و تو کم چیدیم
وقتِ گل دادنِ عشق، رویِ دار قالی
اشعار شهیار قنبری
بی سبب حتی پرتابِ گلِ سرخی را ترسیدیم
خواندنی ها کم نیست، من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شعرِ سرودن را
در معبر باد، با دهانی بسته واماندیم
بهترین شعر شهیار قنبری
مرا ببخش بیبی بی من
مرا ببخش قندک روشن
مرا ببخش لاله ی شیشه
مرا ببخش شعر همیشه
شعر دریا از شهیار قنبری
من از تو با همه گفتم که گریه بگیرم
من از تو با تو نگفتم که در تو بمیرم که در تو بمیرم
شعر دریا در من شهیار قنبری
ابری نباش بیبی آبی
بپوش امشب رخت آفتابی
گریه نکن بیبی بیدل
نبض من باش موج بیساحل
اشعار شهیار قنبری
مرا ببخش اگر تو را به باد سپردم
اگر تو را به اوج ترانه نبردم
مرا ببخش اگر رفیق و یار نبودم
مرا ببخش اگر که ماندگار نبودم
شعر کامل بغلم کن شهیار قنبری
مرا ببخش بیبی بی من
مرا ببخش قندک روشن
مرا ببخش لاله ی شیشه
مرا ببخش شعر همیشه
شعر شهیار قنبری
من از تو با همه گفتم که گریه بگیرم
من از تو با تو نگفتم که در تو بمیرم که در تو بمیرم
شعر شهیار قنبری دریا
مرا ببوس بی بی بی لب
مرا ببر تا لب امشب
مرا بخوان بی بی بی ساز
مرا برقص تا ته آواز
شعر شهیار قنبری قدغن
مرا ببخش اگر تو را به باد سپردم
اگر تو را به اوج ترانه نبردم
مرا ببخش اگر رفیق و یار نبودم
مرا ببخش اگر که ماندگار نبودم
شعر شهیار قنبری جمعه
مرا ببخش اگر تو را به شعر شکستم
در مرگ برگ اگر چه به گریه نشستم
مرا ببخش اگر که دریاوار نبودم
ببخش اگر که خانه نگهدار نبودم
مـــرا بـبـخـش !
شعر شهیار قنبری بغلم کن
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
نالهی ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
شعر شهیار قنبری
تلخی فاصلهها نیز به یادت مانده ست
نیزه بر باد نشسته ست و سـپر یادت نیست
خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه، در به در یادت نیست؟
شعر کودکانه شهیار قنبری
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک، کاش نگویی که خبر یادت نیست
عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ایی دادمت ای تشنه، مگر یادت نیست؟
شعر سیاسی شهیار قنبری
تو که خودسوزی هر شبپره را میفهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری، بیدل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
اشعار شهیار قنبری
دوستم داشته باش،
دوستم داشته باش
بادها دلتنگند،
دست ها بیهوده،
چشم ها بیرنگند
شعر دریا از شهیار قنبری
دوستم داشته باش
شهرها می لرزند،
برگ ها می سوزند،
یادها می گندند
باز شو تا پرواز،
سبز باش از آواز
آشتی کن با رنگ،
عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش
شعر دریا در من شهیار قنبری
سیب ها خشکیده،
یاس ها پوسیده،
شیر هم ترسیده
دوستم داشته باش
شعر شهریار قنبری بغلم کن
عطرها در راهند،
دوستت دارم ها آه !
چه کوتاهند
اشعار شهیار قنبری
دوستت خواهم داشت،بیشتر از باران
گرم تر از لبخند،داغ چون تابستان
شعر های شهیار قنبری
دوستت خواهم داشت،
شادتر خواهم شد
ناب تر روشن تر بارور خواهم شد
دوستم داشته باش
متن شعر شهیار قنبری
برگ را باور کن،
آفتابی تر شو،
باغ را از بر کن
دوستم داشته باش
ترانه کودکانه شهیار قنبری
عطرها در راهند،دوستت دارم ها آه ! چه کوتاهند
خواب دیدم در خواب،آب آبی تر بود
روز پر سوز نبود،زخم شرم آور بود
خواب دیدم در تو،رود از تب می سوخت
نور گیسو می بافت،باغچه گل می دوخت
دوستم داشته باش
عطرها در راهند،دوستت دارم ها آه ! چه کوتاهند
شعر کودکانه شهریار قنبری
با این ترانه برگردیم
به هفده سالگی من
به خنده های بی وقفه
به بغض خانگی من
اشعار شهیار قنبری
به امتحان شهریور
به وحشت شب آخر
به لحظه های تقلب
خطخطی گوشه ی دفتر
اشعار سیاسی شهیار قنبری
آن گلابدان قدیمی
در کدامین صخره افتاد
شاپرک بانوی آواز
در کجای شعله جان داد
در کجای کوچه گم شد
درکجای کوچه گم شد
شعر سیاسی شهریار قنبری
سکه ی جوانی ما
بگوکجا به گل نشست